عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 143
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



پخش زنده حرم
زیارت عاشورا

Music Code By: AvA

آپلود عکس رایگان

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

fal01 ابزار فال حافظ
فال حافظ

مشاهده و دریافت کد

http://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.com
http://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.com
http://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.com
http://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.comhttp://www.abzarblog.com
ساخت لوگو
یا حسین(ع)

 

اصلا فکرش را هم نکن! دیگر وقت سرپیچی نیست، وقت ابراز چاکری و خوش خدمتی ست. این بار دیگر مجال تعلل نیست فطرس! تو که حکم امان ات را از پر قنداقه حسین برای پر پروازت گرفتی. محض بال و پرت، این بار تو کمی مواظب این قنداقه باش. آخر ما و روزگار با طفل این قنداقه، قصه ها خواهیم داشت. این طفل سر سنگین است، مبادا سر به سرش بگذاری...

به خود ببال که میزبان ِ مهمانی همچون حسین هستی. ای دنیا! مسرور باش که زمین از امشب ستاره ای دارد که در آسمان و تمام کهکشان ها در درخشندگی و بخشندگی، نظیر و مانندی ندارد. سر از پا نشناس زمین. اما وای به حالت، اگر یک روز ساکنانت به او ظلم روا دارند. آنوقت از دنیایت فقط دنائت خواهد ماند. و آسمان سیاه روزی ات جهالت خاهد بارید. و آن هنگام دیگر برای بلعیدن اهل زمین دیر است. بگذار همین جا تکلیفمان را روشن کنیم.

و تو ای درخت! به خود بناز، که از چوب های حاصل از شهادت تو، گهواره ای مهیا شود از برای حیات حسین. هم او که روزی می رسد که با شهادت و با خون سرخش، درخت اسلام را سبز تر خواهد کرد. هم او که هم اسم و هم جسمش، حروف مقطعه خاهد شد تا مردانگی را برای تاریخ، تقطیع کند. راستی به دوستان درختت بگو و بسپار که این بار، چوب خود را حرام ِ ساخت نیزه ها و تیر نکنند. آنوقت روزگارت سخت خاهد شد درخت. آنوقت بدبخت خواهی شد درخت! آنوقت هیزم جهنم خواهی شد درخت!

بَه، که چه طفل شیرینی ست این پسر. وَه که چه گهواره ای باشد آن گهواره. الهی که خالی از طفل نماند هیچگاه. چه شانه ای باشد آن شانه، که متبرک است به طره گیسوان حسین. که لابلای زلف سیاه رنگ و مثل شهر فرنگش، شام... را تماشا کند... الهی که این گیسوان مشک افشان، روز و شبی نیاید که پریشان شوند. وای که چه کوچه ای باشد آن کوچه که میانه ی آن، میدانگاه بازی های حسین است. آه... که بازی های کودکی، تمرین بزرگسالی ست. و این قصه سر دراز دارد...

از همین حالا باید فکر فردا را کرد یا علی. از همین جا باید غصه کربلا را خورد یا علی! این طفل نه از این کوچه خیری خواهد دید و نه از همبازیانش در این کوچه. این بار کمی بیشتر مواظب باش، مبادا حسینت در این کوچه ها، کوفیانه زمین بخورد. مبادا طفل بد طینتی سنگی از روی جهالت به پیشانی حسین بزند. خبری از خیزران نیست، ولی «روضه دندان کم نیست». مبادا زخمی به تن حسین برسد. مگر ندیده ای که با هر بار زمین خوردنش، زمین و زمان بهم می خورند. مگر ندیده ای رسول را که برای زمین افتادنش، آشفته از منبر پایین می آید و سراسیمه به سمتش می دود؟

مهد این طفل، آغوش افلاکی فاطمه است، نه خاک و زمین و خارو خاشاکش. هیس...! بچه خوابیده! لطفا اسم گودال را پای گهواره نیاورید. شگون ندارد. برایش صدقه کنار بگذارید. برایش قربانی کنید و عقیقه بدهید؛ که طفلی که این سان خرامان آمده، با غمش خانه خراب نکند اهل خانه را.. به زهرا بگو در قنوت نمازش برای این نو رسیده دعا بخواند. به حسن سفارش کن که دست برادر کوچکش را در کوچه ها رها نکند. به زینب بگو دیگر وقت پرستاری است. روزگار غریبی ست، به عباس بگو یک وقت دیر نکند.



:: بازدید از این مطلب : 610
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

به عنوان یك فعال رسانه، تقریباً تمام هفته‌ای كه گذشت را در گیر اخبار مرتبط به حجت الاسلام والمسلمین حسنی و انتصاب امام جمعه جدید ارومیه گذراندم.

امروز كه اخبار این چند روز را دقیق تر مرور می كنم بیش از هر چیز، بزرگی حجت الاسلام والمسلمین حسنی كه كل محتوای همه اخبار را پر كرده است برایم هویدا می‌شود.

در حقیقت متن همه اخبار در باره این انتصاب، تحت الشعاع عظمت شخصیت آقای حسنی بود و آنچه در مورد حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی قریشی، امام جمعه جدید ارومیه و نماینده ولی فقیه در استان زده می‌شد حاوی نكاتی بود كه پیشاپیش انتظار می رفت، گرچه همگان بر شخصیت والای این روحانی خوشنام، خوش سابقه و با خانواده ، اذعان داشته و تصریح دارند

.

شخصیت حجت الاسلام سید مهدی قریشی در این استان تقریباً كم نظیر است و شاید بتوان، فقط فرزندان مرحوم آیت الله سیدعلی اكبر قره باغی را از زاویه فرزند نماینده مجلس خبرگان بودن، هم شأن وی دانست.

وقتی برای این انتخاب گزینه دومی به رهبر انقلاب پیشنهاد نشده است یعنی، لفظ كم نظیری را می توان در این موضوع كنار گذاشت و از واژه بی نظیر برای این انتصاب استفاده كرد.

مشاهداتم از همه وقایع این روزها و از دیده‌ها و شنیده‌هایم از بطن و متن حضورم در وقایع اخیر، برایم ثابت كرد كه تقریباً هیچ یك از دلسوزان انقلاب از كناره گیری حجت الاسلام والمسلمین حسنی از امامت جمعه ارومیه خوشحال نبودند، اما یك هوشمندی، ریزبنی و سیاستی در این وقایع مستتر بود كه همگان را به این یقین رساند كه باید از این گذرگاه كه ویژه مردان روزهای سخت همچو آقای حسنی است گذر كرد.

دلم نیامد از یك غفلت ناخواسته در این همه خبر و رویداد یاد نكنم، از كسی كه در روزهای اخیر تقریباً هیچ كس از وی هیچ یادی نكرد، نامی نبرد و سخنی به میان نیاورد.

سخن از یك مادر است.

مادر.

مادری كه فرزندی به دنیا آورده كه اكنون امام جمعه یك شهر، تكیه گاه یك استان و مورد اعتماد رهبر یك كشور واقع شده است.

مادری كه چنان خانه آراسته تا عالمی به عظمت آیت الله سیدعلی‌اكبر قریشی در شهری كه چسبیده به دروازه‌های اروپاست 50 كتاب دینی و قرآنی تألیف كند.

این روزها، از مادر حجت الاسلام سیدمهدی قریشی یادی نشد، دریغم آمد به خاطر‌ها نیاورم كه برای به اینجا رسیدن این شیر پاك خورده در پس این همه توفیق، یك مادر ، سزاوارنه مادری كرده است.

 قدردان این مادر هستیم.

آذربایجان به چنین مادرانی افتخار می‌كند




:: بازدید از این مطلب : 597
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

آغاز تردید در احیاء دریاچه ارومیه + عکس از خبر گذاری تسنیم و برگرفته از همان سایت.

آغاز بحران دریاچه ارومیه علاوه بر عوامل اقلیمی،آب و هوایی، ناتوانی و بی برنامگی در مدیریت منابع آبی این منطقه ریشه در نوع نگاهی دارد که در سه دهه سبب شده یک دریا در ابعاد میلیاردها متر مکعب آب خشک شود.

  این گزارش در پی آن است تا به واکاوی ریشه های وقوع بحران دریاچه ارومیه از فاصله حداقل چهار دهه ای بپردازد بنابراین در برش اول از این گزارش به سال‌های اول انقلاب و به دهه 50 برمی گردیم.

تازه انقلاب به پیروزی رسیده و مردم ارومیه آخرین مرکز استان در شمال غرب ایران و در فاصله 50 کیلومتری با مرز ترکیه بسیار خوشحالند.

ارومیه نخستین و تنها شهری است که برعلیه رژیم شاه دست به قیام مسلحانه زد و مبارزان مسلح اورموی به فرماندهی حجت الاسلام حسنی امام جمعه این شهر با لشگر 64 پیاده ارومیه در مسجد اعظم این شهر درگیر شدند، آثار گلوله های توپ بر گنبد مسجد اعظم گواه این ماجراست.

با پیروزی انقلاب، امیدورای مردم این شهر برای دریافت خدمات بهتر روزافزون شده است و افکار عمومی با شور و شعف فراوان پیگیر حقوق از دست رفته ای است که سالها نظام شاهنشاهی آن را نپرداخته است.

 

بهره شهروندان ارومیه از رژیم پهلوی فقط تغییر نامی است که به نشانه علاقه رضا شاه به ارومیه نام این شهر را به رضائیه تغییر داده است بنابر این بازگشت به نام اصیل ارومیه در رسم و رسومات اداری نخستین مطالبه مردم انقلابی بود.

شهرت یافتن ارومیه به پاریس ایران دستاورد نوع نگاه پهلوی ها به این شهر خوش آب و هوا بود، آن زمان به‌دلیل وجود باغات انگور در این شهر، زمینه عیاشی مسافران فراهم آورده شده بود و از این رو لقب پاریس ایران خود را برازنده این شهر نشان می داد.

اما حقیقت آن است که نظام پهلوی ارومیه را نه به عنوان شهری در اهمیت پاریس بلکه فقط در حد یک شهری می دانست که بتواند در بخشی از سال زمینه خوشگذرانی عده ای را فراهم آورد، بنابراین هیچ زیرساختی برای توسعه این منطقه در نظر گرفته نمی شد.

از جمله همین زیرساخت ها موضوع راه، بزرگراه، راه آهن و ارتباطات هوایی بود.

در حقیقت عقده و آرزوی داشتن راه های مختلف به عنوان مطالبه برحق مردم ارومیه نخستین انتظاری بود که با وقوع انقلاب اسلامی امیدورای برای تحقق همه آنها در بین مردم شکل گرفت.

در سال‌های نخست انقلاب شهر ارومیه درگیر نا آرامی های گروهگ های مختلف و اشرار مسلح بود و مردم این شهر همزمان با آغاز جنگ در دو جبهه با حزب بحث و گروهک های تجزیه طلب و منافقین و اشرار در حال جنگ بود اما همه اینها باعث نشده بود تا موضوع راه از خاطر مردم فراموش شود بنابراین کوتاه کردن فاصله 260 کیلومتری جاده ارومیه به تبریز به شدت پیگیری می شد.

کوتاه کردن این فاصله یک مسیر بیشتر نداشت، این مسیر باید از دل دریاچه ارومیه می گذشت.

یک ایده خام به سرعت تبدیل به یک طرح عملیاتی شد، تیغ تیز لودرها و بولدوزرها به جان کوه زنبیل در مجاورت دریاچه ارومیه افتادند و تا می توانستند کوه را شکافته و بار کامیون ها کردند.

اینها شبانه و روز سنگ و خاک کوه را به دریا ریختند.این کار سالها ادامه داشت. آنقدر در دریا سنگ و خاک ریخته شد تا در نهایت جاده ای از دل دریا بیرون آمد که می توانست آرزوهای فرو خفته ملتی را به سرانجام برساند.

اما اینگونه نشد فاصله کمتر از 2000 متری باقیمانده در دو سمت جاده که برای اتصال دریا نگه داشته شده بود هنوز مانع تحقق رویای مردم این سرزمین بود.

ساخت یک پل برای این فاصله کوتاه از پر کردن دریا با سنگ و خاک سخت تر می نمود.

در یک دوره ای پل‌هایی که ویژه استفاده مقطعی در مناطق جنگی است در این پروژه مورد استفاده قرار گرفت مدت کوتاهی چند خودرو از اروی آن عبور کرده و راهی تبریز شدند اما با وزیدن نخستین باد شدید، اتصالات سست این پل از هم گسست و اکنون لاشه های همان پل جنگی در اطراف دریاچه ارومیه خوراک نمک زارها شده است.

تا ساخت یک پل، تصمیم گرفته شد از لنج ها و کشتی ها برای پیمودن این مسیر استفاده شود و مردم با خودروهایشان سوار آن شده و در سوی دیگر پیاده شوند.

این کار سال‌های متمادی انجام شد و مردم ساعت‌ها انتظار در صف لنج ها را به دور زدن دریاچه ارومیه ترجیح می دادند.

اما بالاخره در دولت نهم استانداری در آذربایجان غربی بر سر کار آمد که تخصصش پل سازی بود بنابراین ساخت پل میانگذر دریاچه ارومیه را در دستور کار قرار داد و در سالهایی که دست دولت به دهانش می رسید اعتبارات خوبی برای این پروژه دریافت کرد و در نهایت در 27 آبان 87 یک پل فلزی ارتباط دو سوی میانگذر را بر قرار گرفت.

افتتاحیه این رویداد بزرگ در فرودگاه ارومیه برگزار شد.

این اتفاق در حالی به کام مردم و مسئولان منطقه شیرین می آمد که دل دو تکه شده دریاچه ارومیه در تمام این سال‌ها ریش بود و هر سال از عمق دریاچه کاسته می شد اما تقریباً هیچ کس بدان توجه نداشت.

با افتتاح پل، لنج های خاطره ساز در کنار پل به حال خود رها شدند و مردمی که سالها می خواستند خیلی زود خود را به تبریز برسانند یکی دو ساعته به آرزوی خود می رسیدند.

 

قطع شدن دریاچه ارومیه با بزرگراهی که با سنگ و خاک در دل دریا ساخته شد ارتباط دو سوی دریاچه را پاره کرد و میلیاردها تن سنگ کوه زنبیل منافذ سفره های آب زیر زمینی در عمق دریاچه را بستند و در نتیجه دریاچه ارومیه با همین بزرگراه به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم شد و امروز نیمه جنوبی آن تقریباً صد در صد خشک شده و نیمه شمالی آن فقط توهمی از آب را دارد.

تاثیر احداث پل میانگذر دریاچه ارومیه در معادلات بررسی دلایل خشکیدگی دریاچه ارومیه اغلب مورد توجه مسئولان قرار نمی گیرد و برخی از متعادل ترین مسئولان فقط درصد کوچکی از علتهای خشکیدن دریاچه را مرتبط به احداث این راه می دانند که اعداد اعلامی آنها نیز بیش از 5 درصد نیست.

اما با جمع همین 5 درصد در سه دهه گذشته می توان دریافت که راهی که قرار بود برای برآورده کردن آرزوی ملتی برای کوتاه سازی فاصله دو شهر و دیدار قوم خویش ها و انجام فعالیت های اقتصادی راهگشا باشد امروز تبدیل به یکی از دلایل مهم اما مغفول خشک شدن دریاچه ارومیه شده است.

این روزها مردم ارومیه وقتی از میانگذر دریاچه عازم تبریز می شوند خاطرات سالهایی را مرور می کنند که کنار همین جاده با دریاچه نمکین خود داشتند، خاطرات ایامی که دریاچه شوربخت ارومیه همه خانواده ها را در خود بر می گرفت و بیماری های مختلفشان را شفا می داد.

اما، الان خود دریاچه در احتزار است. صدها جلسه، همایش، کنفرانس، کارگروه و سفر نتوانسته جرعه ای آب به دریاچه برساند.

 



:: بازدید از این مطلب : 619
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 8 صفحه بعد

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الماسی از جنس آفتاب و آدرس almaseaftab.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com